آسمون آبی
درودي دوباره
دوستان عزيزم آترياجوووووووووووونم الان اومده پيشم يادتونه؟؟؟؟يادتون نيست كي رو ميگم؟!!! دخترعمه جووووووووووووووووووووووونم راستي منو نجات بديدبا داداشم دست به يكي كردن منو حرص ميدن تازه موهامم ميكشهميدونيد چند سالشه؟؟!! با اجازتون ۹ سال ازم بزرگتره!!! كارتونامون ته كشيده! كارتون جديد سراغ داريد؟ تازه اينجا بغلم نشسته بعضي چيزا رو پاك ميكنه نميذاره بنويسم خيلي بانمك بود!دستمو گذاشته بودم رو دلم و ميخنديدم كه يه دفعه مامانم اومد گفت مهسااااااااااااااابچه شدي؟؟؟!!! بين خودمون بمونه خودشم بعدش كنارم نشست و به تماشاي هنرنمايي قلقلي پرداختمن ميخنديدم....مامانم ميخنديد.....و داداشم كه كوچيكترين عضو خونه هست اينجوري مارو نگاه ميكرد.....بازم داغ دلم تازه شدمهـــــــــــر................مـــــــــــــدرسه.................!!!! پ.ن:آتريا:تو كه هرچي ميخواستي نوشتي ديگه چي گذاشتي من پاك كنم نظرات شما عزیزان: سوشیانت
ساعت16:28---25 خرداد 1391
اینم قشنگه مرسی
درود بر شما
خيلي وقت هست پيدات نيست چي شده نميايي سر بزني جمعه 1 مهر 1390برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : مهسا
آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|